۱. یا الله
بسم الله الرحمن الرحیم
دنبال موضوع میگشتم برای نوشتن. انگار نوشتن از من جدا نمیشود. حتی وقتی الان دیگر برای جایی نمینویسم و همان ابباریکه هم قطعشد.
دوست داشتم چیزی بنویسم که ارزش خواندن داشته باشد و از جنس سواد نباشد. سیاهی نشود. سیاهیاش نماند.
کلی موضوع اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... بود. یا مثل قدیم ملغمهای از هر همه را تحریر کنم.
تا رسیدم به یک کار خیر...
زندگی با اسماءالهی
اینکه هر روز با یکی از اسامی الهی در دعای عظیم جوشنکبیر زندگی کنیم. عزیزی از اول سال ۱۴۰۱ این تصمیم را گرفته بود و عجیب اثرش را در زندگی دیده است و تازه تمام کرده.
میخواهم شبیه او شوم.
انشاءالله از او مینویسم.
مهربانترین خالق بیهمتا
اولین نام، نامی مختص او، نامی که جز او، مصداقی ندارد و جز برای او بهکار نمیرود: الله
تعریف لغویاش میشود: خدای شناخته شده. یک ال تعریف بر سر کلمه آشنای اله آمده است و شدهاست: الله
در عربی میگویند: وقتی ال تعریف بر سر کلمهای میآید، یعنی مخاطب او را میشناسد. البته که ال، فقط ال تعریف نیست. در عربی چندتا ال دیگر هم نام میبرند.
اما دوست دارم این ال، همان ال تعریف باشد.
یعنی همه آدمها او را میشناسند... خوب هم میشناسند. به تمامه میشناسند. و خدا با همین اسم، خودش را معرفی میکند، وقتی با موسای کلیم حرف میزند:
إِنَّنِیٓ أَنَا ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا۠
من الله هستم! همان که میشناختی، همان که روزهایی صدایش زدی: رَبِّ إِنِّی لِمَآ أَنزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرࣲ فَقِیرࣱ
یا الله
ای خدای شناختهشده
کمکم کن بیشتر باور کنم که هستی، میبینی و حواست هست...
کاش یک روزی خطابم کنی: وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی
استفاده ار مطالب این وبلاگ، به هر شکلی مجاز است و نیاز به ذکر منبع نیست.