۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رحیم» ثبت شده است

۳. یا رحیم

بسم الله الرحمن الرحیم


سومین نام

معرفه عَلَم

صفت مبالغه، کسی که خیلی رحم دارد.خیلی؛ مبالغه به اعتبار ما زمینی‌ها، شده است اسم مبالغه؛

به اعتبار حضرت حق، یعنی بی‌نهایت، در فکر، ذکر و توان ما نگنجد.

و خدای متعال، رحیم است.

رحیم صفتی است که معمولاً با صفت دیگری در قرآن حکیم امده است
الرحمن الرحیم
التواب الرحیم
الروؤف الرحیم
غفور رحیم

بعد همه‌چیز، مکرر رحیم بودن را تأکید می‌کنند.

یک جایی هم فرموده: ان الله کان بکم رحیما

وقتی دو امر می‌فرماید:
 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ

إِنَّ اللهَ‌ کانَ بِکُمْ رَحیماً

مال حرام نخور، خودکشی نکن!

می‌ترسی کم بیاوری که کلاه می‌گذاری
یا در زندگی کم آوردی، می‌خواهی خودکشی کنی!!!!

لطیفش کنیم: مگر من، بی‌نهایت مهربان نیستم که از کمبود مال،  و کم‌اوردن، گناه می‌خواهی بکنی، نکن!! اصلاً رحیم را هم نشناسید.

این صفت عظیم را نکره می‌آورد.

اصلاً نکره باشد. ندانید عمق رحمتش چقدر است. اما همین‌قدر که بفهمید رحیم هست، کافی نیست؟!

از ابتدای آیه، خدای متعال، مستقیم دارد با مؤمنین حرف می‌زند و اخرش نمی‌گوید من!
نمی‌فرماید: أنّا کنّا بکم رحیما یا شبیه آن

می‌فرماید: ان‌الله کان بکم رحیما

خدایی که می‌شناسید، به شما رحیم است.

برای تقریب به ذهن زمینی‌مان.

مادری از بچه‌اش ناراضی است، تنهایی کاری کرده و خراب شده و دارد توبیخش می‌کند.

آخر حرفش، پشتش را به بچه‌اش می‌کند و همین‌جور که می‌رود می‌گوید: مگه مامانت نبود! یعنی چرا نیامدی پیش خودم!

پشتش را می‌کند، یا جای دیگری را نگاه می‌کند. نمی‌خواهد خجالت را توی چشمام عزیزدلش ببیند.

ولی اگر صورتش را برگرداند، صورتش خیس است. بیشتر غصه می‌خورد.
*
چرا برای فهمیدن خدای متعال، باید تصورم زمینی شود؟

خدای رحیم خودت ببخش... که همان ظلوما جهولا هستم.

همان که حتی برای فهم بهشتت، می‌فرمایی: مثل الجنة... مثال بهشت... شما بهشت را نمی‌فهمید... حالا مثال می‌زنم.
از خودتان یاد گرفتم...
*
نامم را گذاشتم کاف، اول قصدم این بود که حرف اول وبلاگ را بگذارم، همین‌جوری...

بعد یکدفعه آیه‌اش در ذهنم روشن شد:
أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ...

خدای متعال با همان الله روز اول، برایم ثابت کرد کافی است و کاف شدم.

چه بی‌نهایتی است اسماءالله❤️ حتی خود کلمه بی‌نهایت، کم‌است برای فهم‌. حالا کمی بیشتر می‌فهمم چرا حضرت مادر، انتهای دعای قشنگ حریق (تعقیب نمازصبح ایشان. صحیفه فاطمیه) این آیه را به زبان جاری می‌کنند:
لااله الا انت سبحانک انی کنت من‌الظالمین


پ.ن:
(می‌دانم طولانی‌شد، ولی ممنون می‌شوم بخوانید.)

1. قصدم این‌بود برای دل خودم می‌نویسم. این دو روز تا آمدم غصه بخورم، نکته‌ای از اسم روز، در ذهنم جوانه‌زد و حلاوتش همه وجودم را گرفت.

دیشب موقعی که چشمانم داشت می‌رفت، رسیدم به سوره الرحمن که می‌شود عروس قرآن

خدای متعال باز با رحمانیتش، عتاب می‌کند، سؤال می‌کند، نه یک ‌بار، دو بار، سه‌بار...

اما یک‌بار هم نمی‌گوید الله یا اله... می‌فرمایند: ربکما! (واژه رب را بگذاریم سر جایش که رسیدیم...)

یعنی وقتی بخواهد کل جن و انس را هم مؤاخذه کند، باز الرحمن و رب است.

قهار، جبار، متکبر نیست.

2. تلاش می‌کنم کمتر دریافت‌های بعدی را بنویسم. نه که خدای‌نکرده تکبری باشد، این دو روز پر از ذوق شده‌ام.

اما می‌خواهم اینجا فقط تذکر و ذکر باشد که هر کسی خودش بیشتر فکر کند.

صبح نام الهی را بگذاریم گوشه ذهنمان. شاید فکر کنیم یک چراغ کوچک است، اما همه وجودمان را روشن می‌کند.

3. تا ابد، مدیون معلم‌های خوب زبان عربی‌ام هستم.

هر چند مکالمه نیاموختم، اما شیرینی صرف و نحو عربی، آنقدر وجودم را گرفته که در هر اسمی خودش را بروز می‌دهد.

دیروز فهمیدم یا رحمنُ در دعای جوشن‌کبیر به صورت منادای معرفه عَلَم آمده، فقط یک رحمان داریم، بقیه معرفه علم نیستند.
حالا چرا در قرآنش می‌فرمایید الرحمنُ، باز جای تأمل دارد.

شاید چون قرآن حکیم، هدی‌للناس است و ناس هر چند الله را می‌شناسد، اما از بقیه صفات باخبر نیست و می‌شود الرّحمنُ.

یعنی رحمان‌ها هستند، این رحمن.

و دعای جوشن‌کبیر برای رسول‌خاتم نازل شده و می‌دانند یا رحمن است، بدون الف و لام تعریف... فقط یک رحمان.

4. باز طولانی شد.
بزرگواران

که به دعوتم آمدید، خوشحالم از حضورتان اصلا همین حضورتان هست که ترغیبم می‌کند به نوشتن.

اما اگر روزی از حرف‌هایم خسته شدید، چرند نوشتم، کار مهمتری پیش آمد، بدون عذرخواهی و خجالت و... بروید، به سلامت.

نیازی نیست لطف‌کنید و پیام بدهید خوب می‌نویسی، اما فرصت نیست و شده عذاب‌وجدان و...

دارم تلاش می‌کنم ناراحت نشوم.😁

این‌ها همه از باب ذکر است، می‌خواهم کنار شما، یادم بماند خدایم از همه‌چیز و همه کس بزرگتر، مهمتر است و شاید کمتر غصه دنیایش را بخورم

مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ همه‌اش بازی است، همه‌اش... اصلا کل دنیا، چیزی جز بازی نیست.

جدی نگیرم! جدی نگیرم که حرص بخورم، ناراحت‌شوم، غصه بخورم.

دیده‌اید وسط بازی یکی ناگهان عصبانی می‌شود و بازی را بهم می‌ریزد. حرص می‌خوری مهره‌ات در خانه ۹۹ بود؟!

نه... چون بازی بود. (البته بعضی‌ها به غایت غصه می‌خورند.)

پس چرا توی دنیا اینقدر حرص می‌خوریم و کیف نمی‌کنیم... بازی‌است دیگر.

دوست داشتید بمانید❤️

دوست نداشتید یا وقت نبود، همین‌قدر که آمدید، دمتان گرم. دعای خیرم بدرقه راهتان❤️

فکر کردید کس دیگری می‌تواند استفاده کند، دعوتش‌کنید.

اینجا را وقف کردم برای خودش، هر چه هم خواستید بردارید و بدون نام و نشان هم منتشر کنید، حلال است.


والعاقبة للمتقین

۱ ۰ ۰ دیدگاه


استفاده ار مطالب این وبلاگ، به هر شکلی مجاز است و نیاز به ذکر منبع نیست.

آخرین مطلب
بایگانی