۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قدیم» ثبت شده است

۷. یا قدیم

بسم الله الرحمن الرحیم

از ریشه ق د م

باز هم صیغه مبالغه. چون هیچ‌کس جز خدا قدیم نیست و فقط مختص ذات اقدس الهی است.

خدای متعال این نام را در قرآن کریم، برای ذات اقدس خودش بکار نبرده‌است.م

هم‌ریشه‌هایش:

قدم را داریم که اگر خدای متعال را یاری کنیم، یثبت أقدامکم وعده الهی است..

قدمت

مستقدمین

و خدای ما قدیم است. جدید نیست. از ازل بوده... 

به تعبیر مادر دوعالم

اللهم انک لست برب استحدثناک

تو پروردگاری نیستی که ما از خودمون دراورده باشیم. ایجاد کرده باشیم.

دیده‌اید مادرها یا مادربزرگ‌ها را که چیز قدیمی ارزشمند را چه گونه نگه می‌دارند؟!

نگاهش می‌کنند. کیف می‌کنند؛ تمیزش می‌کنند و امن‌ترین جای خانه می‌گذارند.

قدیم!

می‌دانم قدیم بودنت با معنای سنتی ما کمی که نه، خیلی فرق دارد... اما حتماً کمی شبیه است، نیست؟!

ذات مقدست، تنها چیزی است که از تولدم تا حالا دارمش. قدیمی‌ترین،

خاص‌ترین، بهترین دارایی. دارایی‌ای که نه کم می‌شود، نه پایانی دارد و هر چه بیشتر دیگران را شریک‌کنم، برایم ارزشمندتر می‌شود.

نه تغییر کرده، نه کهنه شده، نه رنگ و رویش رفته، نه پوسیده، و نه خاک گرفته...

فقط تقصیر من است. باید امن‌ترین جا و تمیزترین مکان می‌گذاشتمش. خایا تو گذشته‌مان را می‌بخشی دیگر، نه؟! حرف زدی

خودت پیام فرستادی:

یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ

اولش با تمام محبت صدایمان کردی:

بنده‌هایم! هر کاری کردین، هر غلطی کردین...

اولش زل‌زدی توی چشمانمان. بعد هم مثل همیشه، نخواستی خجالتمان را ببینی.

ضمایرت شد غایب و ادامه دادی: خدا همه‌اش را حتماً می‌بخشد. خیلی خدا آمرزنده و مهربان است.

خدای قدیم

چند روزی است که یادت و نام‌های زیبایت را گذاشته‌ام در امن‌ترین و بهترین جا، همان‌جا که گفته بودی باید حرم تو باشد و تا حالا نبود... پر از محبت، حسرت، غبطه به زندگی دنیایی این و آن بود.

هر کدامشان وجودم را غرق نور، لذت، شوق و ذوق کرده.

دانم تنها سرمایه‌ای هستی که از ازل بودی و تا ابد هستی یا قدیم، فقط برازنده وجود توست.

کمکم کن جز تو نبینم، نشنوم و نخواهم که جز ذات مقدس تو، همه چیز فانی است و دوست دارم ابدی شوم و با هیچ‌چیز در دنیای مادی نمی‌شود به بقا رسید.

پ.ن:

۱- در جوار حرم سیدالکریم، کانال را باز کردم و تک‌تک بزرگوارانی که کلیک‌رنجه کردند تا در این مسیر هم‌قدم شویم را به نام دعا کردم.

۲- الحمدلله نور اسمای الهی، مشکلم را حل کرد. نه آنگونه که خودم گمان و دعا می‌کردم.

در محضر امام رئوف خواستم، اصرارکردم، التماس کردم «نفهمم، نمی‌فهمم، نمی‌دانم. این مسئله، زندگیم را به بن‌بست کشانده، خودتان حل کنید.»

اینجا این تجربه را نوشتم تا یادم بماند. هر وقت پیش طبیب می‌روم، فقط از درد بگویم نه اینکه درمان پیشنهادی را هم بگذارم روی میز و بگویم فقط همین!!

اگر طبیب، طبیب است و اعتماد دارم، بگذارم خودش نسخه بنویسد که قطعاً بهترین درمان است.

۳- یادتان هست، روز اول گفتم می‌خواستم موضوعی را بنگارم که از جنس سواد نباشد. سیاهی‌ نشودو سیاهی‌اش نماند.

اما حالا فهمیدم همین کلمات، می‌تواند سیاهی شود. لااله الا الله سبحانک انی کنت من‌ الظالمین

۳ ۰ ۰ دیدگاه


استفاده ار مطالب این وبلاگ، به هر شکلی مجاز است و نیاز به ذکر منبع نیست.

آخرین مطلب
بایگانی