بسم الله الرحمن الرحیم
سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ
هنوز مانده که برسیم به یا ربنا یا الهنا... اما توی دلم مانده بود که به این نام مقدس فکر کنم.
هی در مثالها میرسم به این نام و نرفته بودم سراغش... بیشترین نامی که شبیه نام الله در جوشنکبیر، تکرار شده است و غالباً مضاف میآید
مثل همینجا
نوشته یا ربِّ
اما اگر دقت کنید به کسره حرف ربِّ، میفهمید که کلمه ربی بوده که در آخر کلام حذف شده و فقط کسره از آن مانده
هی این نام با ضمیر مالکیت استفاده میشود...
خدای من
یعنی وقتی میگویم خدای من
فقط مال خودمی
خودِ خودِ خودِ خودم
و نه کس دیگر...
باور کنید
خدا برای هر بندهای، مختص به خودش هست.
رب
نامی که جامد است و به عنوان اسم فاعل بهکار رفته است.
تربیت و پرورش
ایجاد کردن حالتی بعد از حالت دیگر در چیزی تا به حد نهایی و تمام و کمال برسد...
ربم
حواسش هست که پله پله بزرگم کند...
تا به کمال برسم
چقدر منیت هست توی کارهایمان و چقدر حواسمان هست، رب اوست و ما مربوب هستیم.
توی برنامه خدا کار کن
کیف میکنی.
رشد میکنی
و میرسی به غایت و کمال
مگر همین را نمیخواستی؟!
پ.ن:
1. اللهم انی اسئلک باسمک یا الله یا رحمن یا رحیم یا کریم یا مقیم یا عظیم یا قدیم یا علیم یا حلیم یا حکیم
سبحانک یا لااله الا أنت الغوث الغوث خلصنا من النار یا ربِّ
این یازده روز، برایم با تمام روزهای زندگیام فرق داشت.
رزق غریبی است.
مفاتیح گوشی را باز میکنم و دوباره ترتیب اسامی الهی را چک میکنم که درست نوشته باشم. درست بود.
چون این یازده روز، تلاشکردم (نمیگویم موفق هم بودم. حتی همه تلاشم را هم نکردم.) هر روز با یک اسم زندگی کنم.
و هر روز نور یک نام، زندگیام را پر کرد. همه لایههای زندگیم را...
2. بیربط نوشت. تصمیم داشتم جز اسماءالهی ننویسم.
ولی دیدن دوباره معجزهالهی امیرعلی موسیزاده در برنامه محفل، تکانم داد.
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍآ
آسانش کردم... آسانتر از این که پسربچه اوتیسمی بدون تکلم و سواد که به هیچصدایی واکنش ندارد،
توانسته متن و ترجمه ایات را حفظ کند و امثال من با این همه ادعا، سواد نرفتیم سراغش؟!
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ
و لقد، دو تاکید است. لامش تاکید است، قد هم کارکرد تأکیدی دارد...
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.